۱۳۹۸/۰۲/۰۲
لینک منبع
اقتصاد رفتاری برای بازاریابی
شرکتهایی که اقتصاد رفتاری را در استراتژی بازاریابی در نظر میگیرند ۸۵% رشد فروش و ۲۵% حاشیه سود نسبت به رقبا دارند.
یکی از اشتباهات بزرگی که شرکتها میکنند هنگامی که از اطلاعات برای تاثیرگذاری به رفتار مشتری استفاده کنند فرض بر این میگیرند که مردم انتخابهای منطقی میکنند.
بسیاری از کسب و کارها شروع به استفاده از اطلاعات برای تاثیرگذاری بر تصمیمات خرید مشتری کردهاند، اما زمانی که میخواهند از آن اطلاعات استفاده کنند عناصر انسانی را کنار میگذارند.
در نتیجه، کسب وکارها به جهانی از طراحی اقتصاد رفتاری وارد میشوند که اغلب منجر به ناامیدی و رسیدن به این نتیجه میشود که خود اطلاعات بد است.
اما در واقعیت اطلاعات باعث شکست نمیشود. این یک حقیقت است که بسیاری از شرکتها نمیدانند چگونه اطلاعات را دستهبندی کنند. باید در نظر بگیریم که وقتی کسی تصمیم به خرید چیزی میکند معمولاً تصمیم، ترکیبی از عوامل منطقی و غیرمنطقی است. اما صرف اینکه مردم همیشه منطقی نیستند به این معنا نیست که غیرقابل پیشبینی هستند. برای تفسیر واژه حکیمانه “غیرمنطقی قابل پیشبینی” ارائه شده توسط دان آریلی، مردم ممکن است منطقی عمل نکنند، اما میتوان بر این تکیه کرد که آنها به صورت غیرمنطقی عمل میکنند.
و بازاریابی کلاً در رابطه با تغییرات اقتصاد رفتاری است. اطلاعات میتواند به شدت در متقاعد کردن موثر باشد، اما فقط اگر در نواحی صحیح قرار داده شود. چالش درک آن نواحی است.
اقتصاد رفتاری چیست ؟
اقتصاد رفتاری مطالعه فرآیند روانشناسی مرتبط با فرآیندهای تصمیم گیری افراد و موسسات است. دو سوال مهم در این زمینه مطرح است :
آیا حداکثرسازی سود یا بهره مندی از مفروضات اقتصاددانان در مطالعه رفتاری افراد واقعی حاصل می گردد ؟
آیا افراد انتظار حداکثر نمودن پیش بینی های ذهنی را دارند ؟
در واقع :
اقتصاد رفتاری مطالعه اثرات متغیرهای روانشناسانه ، شناختی ، احساسی ، فرهنگی و اجتماعی در تصمیمات اقتصادی افراد و موسسات و اینکه چطور این تصمیمات متفاوت از تئوریهای کلاسیک هستند ، می باشد.
یکی از اشتباهات بزرگی که شرکتها میکنند هنگامی که از اطلاعات برای تاثیرگذاری به رفتار مشتری استفاده کنند فرض بر این میگیرند که مردم انتخابهای منطقی میکنند.
بسیاری از کسب و کارها شروع به استفاده از اطلاعات برای تاثیرگذاری بر تصمیمات خرید مشتری کردهاند، اما زمانی که میخواهند از آن اطلاعات استفاده کنند عناصر انسانی را کنار میگذارند.
در نتیجه، کسب وکارها به جهانی از طراحی اقتصاد رفتاری وارد میشوند که اغلب منجر به ناامیدی و رسیدن به این نتیجه میشود که خود اطلاعات بد است.
اما در واقعیت اطلاعات باعث شکست نمیشود. این یک حقیقت است که بسیاری از شرکتها نمیدانند چگونه اطلاعات را دستهبندی کنند. باید در نظر بگیریم که وقتی کسی تصمیم به خرید چیزی میکند معمولاً تصمیم، ترکیبی از عوامل منطقی و غیرمنطقی است. اما صرف اینکه مردم همیشه منطقی نیستند به این معنا نیست که غیرقابل پیشبینی هستند. برای تفسیر واژه حکیمانه “غیرمنطقی قابل پیشبینی” ارائه شده توسط دان آریلی، مردم ممکن است منطقی عمل نکنند، اما میتوان بر این تکیه کرد که آنها به صورت غیرمنطقی عمل میکنند.
و بازاریابی کلاً در رابطه با تغییرات اقتصاد رفتاری است. اطلاعات میتواند به شدت در متقاعد کردن موثر باشد، اما فقط اگر در نواحی صحیح قرار داده شود. چالش درک آن نواحی است.
اقتصاد رفتاری چیست ؟
اقتصاد رفتاری مطالعه فرآیند روانشناسی مرتبط با فرآیندهای تصمیم گیری افراد و موسسات است. دو سوال مهم در این زمینه مطرح است :
آیا حداکثرسازی سود یا بهره مندی از مفروضات اقتصاددانان در مطالعه رفتاری افراد واقعی حاصل می گردد ؟
آیا افراد انتظار حداکثر نمودن پیش بینی های ذهنی را دارند ؟
در واقع :
اقتصاد رفتاری مطالعه اثرات متغیرهای روانشناسانه ، شناختی ، احساسی ، فرهنگی و اجتماعی در تصمیمات اقتصادی افراد و موسسات و اینکه چطور این تصمیمات متفاوت از تئوریهای کلاسیک هستند ، می باشد.